همشهری آنلاین: فخیمزاده قبل از «ولایت عشق» یک سریال مذهبی دیگر هم ساخته بود: «تنهاترین سردار» که به ماجرای صلح امام حسن (ع) با معاویه و وقایع پس از آن میپرداخت. از ابتدا قرار نبود فخیمزاده این سریال را بسازد. فیلمبرداری سریال آغاز شده بود، اما چند بار به دلایل مختلف تولید به مشکل خورده و متوقف شده بود. فخیمزاده با اینکه تجربه ساخت سریال تاریخی نداشت، اما از سوی مدیران وقت سیمافیلم انتخاب شد تا این پروژه روی زمینمانده را به سروسامانی برساند و نسبتا هم در کارش موفق شد. با تجربه ساخت «تنهاترین سردار»، او ساخت دومین سریال تاریخی ــــ مذهبیاش را درباره امام رضا (ع) با اعتمادبهنفس بیشتری آغاز کرد. فخیم زاده چندین بار به مناسبتهایی ماجراهای مربوط به تولید «ولایت عشق» را بازگو کرده که در اینجا شمهای از آنها آمده است.
ولایت عشق تکلیف بود
«تنهاترین سردار» کار شخص دیگری بود و آن کار نهایتاً به من رسید. اما «ولایت عشق» تکلیف شد. در دوران ریاست آقای لاریجانی در صداوسیما این اتفاق افتاد و آقای حیدریان رئیس سیمافیلم بود. همگان بدانند کارهایی همچون سریال امام رضا (ع) کارهایی نیست که طرح ببریم و تصویب شود بلکه برای این نوع کارها، مدیران تصمیم میگیرند و به نوعی کارگردان را انتخاب میکنند.
تاریخ به تنهایی کافی نیست
دو سال و هفت ماه فیلمبرداری این سریال طول کشید و ۵ سال درگیر «ولایت عشق» بودم. این سریال صدا سر صحنه بود و اولین بار بود که معصوم را به شکلی نمایش دادیم و این دفعه کتابهای زیادی خواندم که روایتهای متفاوتی از زندگی امام داشتند. شورای تاریخ اسلام هم در تلویزیون درست شد که میگفت از کجا شروع کنیم و در کجا تمام شود. برخی مباحثات را این شورا که آقای حیدریان هم عضوش بود گفتند که باید حتما در سریال باشد، مثل نماز عید فطر و نماز عید باران. من یک سناریو بر اساس اطلاعات تاریخی نوشتم که به این شورا دادم و آنها تائید کردند و بعد یک سناریوی دراماتیک نوشتم و شخصیتهایی اضافه شدند تا به لحاظ درام مناسب باشد. مثلا شخصیتی که خودم در این سریال بازی کردم و یا دانیال حکیمی بازی کرد تاریخی نبودند و من درستشان کرده بودم تا فواصل میان روابط را پُر کنند.
نمیتوان بر اساس تاریخ قصه را تعریف کرد. چون تاریخ یکسری وقایع است اما کار درام بر اساس خطا و آزمون پیش میرود. ما با یک شخصیت یا یک حادثه شروع میکنیم و به تدریج که جلو میرویم میبینیم که آنها کار نمیکنند، پس کنارشان میگذاریم و شخصیت دیگری میآوریم. یک اثر بر اساس اصول دراماتیک اینگونه جذاب میشود. اما وقتی پای تاریخ وسط میآید با یکسری آدمهای مشخص و حوادث ثابت سروکار داریم و باید وسط اینها به سلامت رد شویم. مثلا زن فضل بن سهل که خانم بیتا فرهی بازی کرد ساخته من است و به این دلیل آوردم که به آتشپرست بودن فضل بن سهل و اینکه میخواست به پادشاهی ایران برگردد، اشاره کنم.
«ولایت عشق» نمایشیتر شد
«ولایت عشق» از «تنهاترین سردار» نمایشیتر شد. چون من دورخیز کردم و یک سال تحقیق کردم و یک سال فیلمنامه را نوشتم و دو ابتکار تازه به خرج دادم، یکی اینکه معصوم حضور فیزیکی در این سریال داشت و صدایش هم شنیده شد. من این مساله را در شورای سیما فیلم مطرح کردم و گفتم من نمیتوانم راجع به کسی فیلم بسازم که شخصیت محوری ماجرا باشد و در تمام مدت او را نبینیم و از زبان آدمهای دیگری دربارهاش بشنویم. این درام نمیشود و وجه نمایشیاش ناقص است. تا قبل از «ولایت عشق» سنت این بود که چیزی از معصومان نشان داده نشود. آنها فرصتی برای جواب دادن به من خواستند؛ البته در این زمینه نظرات مراجع متفاوت است و آقای حیدریان به من گفتند صلاح نیست که چهره را نشان دهیم و از من پرسید که خودت جرئتش را میکنی؟ و من گفتم نه!
نمایش چهره نورانی معصوم
در آن زمان چهره معصومان را به یاد آوردم که زمان کودکیام عکسشان در خانه مادربزرگم بود و صورتشان هاله نور داشت. در نهایت با آقای فرخ نعمتی صحبت کردیم که نقش امام معصوم را بازی کند و ایشان هم با میل و رغبت بازی کرد به این شرط که بعد صورتش را نورانی کنیم و به کسی هم نگوییم بازیگر این نقش کیست! برای نمایش چهره معصوم چراغ خاموش جلو رفتیم و بهجز من و آقای حیدریان و رضاداد و آقای لاریجانی کسی از این موضوع خبر نداشت. هر کسی هم میپرسید میگفتیم همان سنت قبلی است! وقتی زمان پخش رسید من خیلی آشفته بودم که چه اتفاقی قرار است بیفتد و خوشبختانه اتفاقی نیفتاد و دیگر در قسمت هفتم و هشتم آقای مکارم شیرازی نامه تائیدیه را نوشت و آقای لاریجانی عنوان کرد که آن نامه در ابتدای سریال آورده شود و مشکلات هم حل شد اما من دیدم که این یک بار حل شد و بعدها باید چه کنم!؟
کار مذهبی مبصر زیاد دارد
بعد از ساخت «ولایت عشق» به من پیشنهادهای زیادی شد به خصوص ساخت مجموعهای درباره امام حسین (ع) و زندگی ابوطالب (ع) که خیلی دربارهاش صحبت شد. اما من دیگر به سراغ این کار نرفتم و ۲ دلیل اساسی دارد که یکی این است که روایتهای تاریخی و دینی مختلف است و اظهارنظرهای مختلفی توسط آدمها انجام شود و خیلی خودمانی بگویم که این کار مبصر زیاد دارد که صاحب نفوذ هم هستند. حالا در زمینه تاریخی آدم سعی میکند چیزی خلاف را نیاورد اما درباره شریعت و اعتقادات سخت است.
گفتن جزئیات ضرورت دارد؟
همان زمان فکر کردم کدام بازیگر را باید جای امام رضا (ع) بگذارم!؟ چون این امام برای هر کدام از ما یک تصویر زیبا دارد و این زیباترین چهره وقتی به شکل عینی دربیاید، حتما میشکند. در نتیجه من صلاح نمیدانم که معصوم را نشان دهم و از طرفی همان زمان به شک افتادم که گفتن جزئیات زندگی ائمه برای مردمی که ارادت بسیاری دارند اصلا لازم است!؟
نظر شما